تحول در زندگی تغییرکوچک ،،، اتفاقات بزرگ
| ||
خاطرات سفر به کربلا...! قسمت پنجم به منزل ان پیرمرد رسیدیم. آن پیرمرد ابومحمد قریشی نام داشت و در آن منطقه بدلیل مهمان نوازی و مهربانی، مشهور بود.وی درایام ما قبل اربعین تقریبا هرشب زائرین زیادی را به خانه خود پناه می داد و از آنها با وعده های غذایی متعدد پذیرایی می کرد. وارد خانه ابومحمد که شدیم خانه ای تقریبا نیمه کاره بود و سیستم لوله کشی آب مشکل داشت. ما را به اتاق پذیرایی دعوت کرد. اتاق پذیرایی تمیز،شیک و بزرگی بود و داخل خانه با بیرون آن زمین تا آسمان فرق میکرد. به محض اینکه استراحت کردیم و نمازمان را بجا آوردیم سفره شام را حاضر کرد. سفره رنگین به همراه ترشیجات محلی به تعداد 20 نفر غذا آورد انگار آمار زائرین خود را از قبل می دانست!!!
[ چهارشنبه 94/9/18 ] [ 9:43 عصر ] [ یوسف دیلمی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |