سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحول در زندگی
تغییرکوچک ،،، اتفاقات بزرگ 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

خاطرات سفر به کربلا...!

قسمت چهاردهم

 

نیمه شب ذوق و شوق عجیبی در دلم حس می کردم و این حس چیزی نبود جز اینکه خودم را در دیار کرب و بلا می دیدم و هنوز برایم مثل یک رویا بود ، خواب از چشمانم پریده بود و برای دیدن خورشید فردا دل دل می کردم.

به همراه دوستانم سوار تاکسی شدیم و قرار بود به خانه ابوستار برویم. ابوستار از آشناهای دوستم بود، گویا در طی این 8 سال مرتب و در زمان اربعین حسینی و ایام شعبانیه به خانه ابوستار می آمدند و رابطه فوق العاده گرم و صمیمی بینشان حاکم شده بود.

ادامه مطلب...

[ جمعه 94/11/23 ] [ 4:9 عصر ] [ یوسف دیلمی ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

وخدا هرکه خواهد،روزی بی شمار می دهد...!!!
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 259395

نام و نام خانوادگی:

ایمیل:

توضیحات: