ناپلئون هیل، کسی که با نام استاد موفقیت در دنیا مشهور است؛
او خبرنگاری بود که 80 سال پیش توانست درآمد ماهانه خود را به 2500 دلار برساند ناپلئون هیل را همه با نام استاد موفیقت در دنیا میشناسند. کسی که میتواند نمونه بارز افراد موفقی باشد که از هیچ به همه چیز رسیدهاند. ناپلئون هیل از خبرنگاری به جایی رسید که حالا میگوید دیگر در زندگی آروزیی ندارد.
او هم به شهرت رسیده است، هم تحصیل کرده و هم یک نویسنده مشهور است و از همه مهمتر اینکه از یک شغل ساده روزنامهنگاری حالا به جایی رسیده است که نه تنها کتابهایش سالانه بیش از 30میلیون جلد فروش میرود بلکه یکی از ثروتمندان دنیا هم بهشمار میرود.
با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید که او فقط از فروش کتابهایش در سال چه میزان درآمد کسب میکند و این جدای از درآمدهای دیگر او مثل سردبیری است.
زیادهخواهی از هیل یک ثروتمند ساخت
یکی از دلایل موفقیت او در حرفهاش این بود که همیشه سعی داشت با افراد مشهور دنیا مصاحبه کند و همین مصاحبه با چهرههای سرشناس باعث شد تا او پلههای موفقیت را هر چه سریعتر طی کند. میپرسید چرا؟
چون او رازهای موفقیت افراد سرشناس را میپرسید و آن را سرمشق زندگی خود قرار میداد. ناپلئون با افرادی چون توماس ادیسون، الکساندر گراهام بل، هنری فورد و ویلیام جنینگ برایان مصاحبه کرد.
میگویند، ادیسون در مصاحبهای که هیل با او داشت به مزاح به او گفت: «اگر تا الان لامپ التهابی را نساخته بودم به جای اینکه وقتم را با تو تلف کنم میرفتم در آزمایشگاه و به کارم مشغول میشدم.»
اما هیل به این مصاحبهها قانع نبود و بیشتر میخواست. او که در کودکی و نوجوانی طعم فقر را چشیده بود نمیتوانست خودش را به موقعیت فعلیاش راضی کند. بله، او بیشتر از اینها میخواست. قدم بعدی برای او نوشتن کتاب بود. بالاخره توانست در سال 1928 کتابی با نام «قوانین موفقیت» را بنویسد که با استقبال خوبی روبهرو شد.
با انتشار این کتاب ستاره بخت و اقبال به او روی آورد، میزان درآمد ماهانه او را به 2500 دلار رساند و این میزان تا سالها ثابت بود. این موضوع را درنظر بگیرید که درآمد ماهانه 2500 دلار آن هم در سال 1928 جزو درآمدهای رویایی افراد بود.
هیل که از موفقیت کتاب اولش حسابی خوشحال بود باز هم از روحیه زیادهخواهی خود کمک گرفت و بعدها کتاب «دینامیت مغزی» را سال 1941 نوشت. او از سال 1919 تا 1920 در مجله قوانین طلایی هیل، سردبیر بود و سال 1930 کتابی در زمینه راهیابی به موفقیت را نوشت.
هیل در حیطه موفقیت و رسیدن به ثروت تا حدی به درجه استادی رسیده بود که از سال 1933 تا 1935 مشاور فرانکلین روزولت، رئیسجمهور آمریکا شد و پول خوبی به دست آورد. او سال 1937 در کتاب رشد فکری و ثروت تمامی فرمولهای رسیدن به موفقیت را ذکر کرد. فکر میکنم بعد از خواندن زندگینامه او شنیدن رازهای ثروتمند شدن از زبان او بسیار مفید باشد.
دیگر آرزویی ندارم
میگویند سال 1969 هنگامی که خبرنگار نیوزویک در مصاحبهای از او خواست که درباره آرزوهایش سخن بگوید در جواب گفت:
«زمانی که مرد جوانی بودم، آرزو داشتم نویسنده شوم و برای رسیدن به اینآرزو میدانستم باید در کاربرد کلمات خبره شوم اما چون پسر فقیری بودم و قادر به تحصیل در دانشگاه نبودم از درس محروم شدم. دوستانم توصیه میکردند از آرزوهایم بگذرم و به کار در معدن بپردازم اما عشق به نوشتن در من وجود داشت. بالاخره با تلاش شبانهروزی توانستم به آرزویم برسم و در کنار کار به نوشتن نیز بپردازم. اکنون آرزویی ندارم زیرا به اهدافم دست یافتهام.»
بنویسید چهقدر پول میخواهید
هیل اعتقاد دارد برای موفق شدن اول باید بدانی در چهچیزی میخواهی موفق شوی و از کجا میخواهی به کجا برسی. داشتن هدف مهمترین شاه کلید موفقیت است.
فرد باید بداند چه میخواهد و برای رسیدن به خواستهاش پافشاری کند. اگر میخواهید پولدار شوید باید بدانید که چه مقدار پول میخواهید و سقف ثروتمند شدن برای شما چیست. شما برای پولدار شدن باید ابتدا از کار خود شروع کنید و در کارتان به موفقیت برسید.
از سوی دیگر، یک روش عالی برای موفقیت در کار این است که افکارتان را روی کاغذ بیاورید. فقط 3 درصد از مردم هدفهای مشخص دارند و آنها را روی کاغذ میآورند. این افراد در مقایسه با افرادی که از نظر میزان تحصیلات و توانایی برابر یا بهتر از آنها هستند اما به هر دلیلی هرگز وقت خود را صرف روی کاغذ آوردن هدفهای خود نکردهاند، 5 تا 10 برابر بیشتر کارایی دارند.
هیل میگوید، تنبلی را باید کنار گذاشت و من برای رسیدن به اهدافم تنبلی را کنار گذاشتم و با اعتماد به نفس جلو رفتم و به خواستهام رسیدم و توصیهام به همه مردم این است که اعتماد به نفس خود را تقویت کنند، به آرزوها و اهداف خود ایمان داشته باشند و برای آنها ارزش قائل شوند.
باور کنید که راه دیگری جز ثروتمند شدن ندارید
ناپلئون هیل در کتاب خود به نام «بیندیشید و ثروتمند شوید» میگوید که هر جا نیروی تصمیم باشد راهی هم گشوده میشود. اگر انسانها پای عقیده خود بایستند و پشتکار داشته باشند خواسته آنها به وسواسی دائمی تبدیل میشود و پیروز میشود.
اگر اندیشه کسب ثروت با هدفی معین و اشتیاق فراوان ترکیب شود راه ثروتمند شدن را به شما نشان میدهد. به اعتقاد هیل یکی از علتهای شکست این است که در برخورد با مشکلات متوقف میشویم و دست از تلاش برمیداریم.
ثروت با یک حالت ذهنی آغاز میشود و موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند. آنچه را مغز انسان تصور و باور کند به آن میرسد. نمیتوانید به ثروت زیاد برسید مگر اینکه در سر اشتیاق فراوان داشته باشید. داستانی هست که میگوید یک فرمانده موفق قایقها و کشتیها را آتش زد و به سربازان گفت، پشتسرتان را نگاه کنید کشتیها سوختهاند و راه برگشت ندارید. آنوقت آنها پیروز شدند