سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحول در زندگی
تغییرکوچک ،،، اتفاقات بزرگ 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

خاطرات سفر به کربلا...!

قسمت دوازدهم

 

صبح روز بعد همگی آماده حرکت شدیم وبه راه خود ادامه دادیم. بار دیگر صحنه هایی جالب به چشم می خورد که انسان از دیدن آنها متعجب می شد. جمعیت عظیمی در مسیر قدم می زدند و اگر کسی از همسفر خود یک لحظه غافل می شد آن را گم میکرد و آنگاه بود که پیدا کردن آن کمی دشوار می شد.

مرد سالخورده ای را دیدم که همراه همسر و دختر خود به سختی راه می رفت ولی این کار را عاشقانه انجام می داد با اینکه عصایی به دست داشت و پاهای خود را به سختی روی زمین می کشید ولی به راه خود ادامه می داد. در واقع اراده پولادین این پیرمرد و عشق به اهل بیت(ع) به پاهای ناتوان وی قدرت و توان حرکت می داد.


در طول مسیر عکسهای امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت ا... خامنه ای، بزرگان و علمای کشور عراق به چشم می خورد. شبکه های تلویزیونی عراق و شبکه های ایرانی از جمله شبکه سه سیما در طول مسیر درحال تهیه گزارش از زائرین عزیز بودند.

عده ای از افراد با پاهای برهنه راه می رفتند و برخی علی رغم اینکه فقط از نعمت یک پا برخوردار بودند بازهم به این پیاده روی طولانی ادامه می دادند.

به غروب آفتاب نزدیک میشدیم و ما تمام آن روز از طلوع تا غروب را پیاده روی کرده بودیم. در طول مسیر ستونهایی که شماره گذاری بودند تعبیه و نصب شده بود که با اینکار افراد کمتر همراهان خود را گم می کردند و در غیراینصورت به راحتی پیدا می کردند.

ما آن روز 656ستون را پیمودیم ، من که تاحالا در زندگیم 5کیلومتر را مستمر پیاده نرفته بودم و برای جابجای های حتی کوتاه از وسایل نقلیه استفاده میکردم توانستم در طی یک روز تقریبا 40 کیلو متر پیاده روی کنم!!!

هوا تاریک شد و ما به دنبال مکانی برای استراحت و خوابیدن میگشتیم که مردی بنام ابو کرار همراه پسرخود (کرار)ما را به منزل خود راهنمایی و برای پذیرایی از ما و فراهم کردن اسباب استراحت و شام سنگ تمام گذاشتن. راستش دیگر لطف و محبت و کرم مردم عراق در این ایام با دیدن آنها در مراسم مختلف برای ما عجیب نبود و از قبل اثبات شده بودند. ابو کرار و خانواده محترمش همانند ابوجاسم و ابوحیدر چیزی کم و کسر نذاشت و با تمام وجودش به خدمت زائرین میپرداخت و علاوه بر اینکه به کاروان ما لطف و محبت داشت در خانه پسرش کاروانی دیگر از ایران را همزمان خدمت میکرد و از ما خواست که هرسال به منزلشان بیایم تا از ثواب خدمت به زوار امام حسین(ع) بی نصیب نماند.

 


پایان قسمت دوازدهم

ادامه دارد...

 


باتشکر 

نویسنده: یوسف دیلمی

 


[ پنج شنبه 94/11/8 ] [ 11:40 عصر ] [ یوسف دیلمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

وخدا هرکه خواهد،روزی بی شمار می دهد...!!!
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 13
کل بازدیدها: 260133

نام و نام خانوادگی:

ایمیل:

توضیحات: